هزینههای بلند خروج شتابناک امریکا از افغانستان
- شفیق
- /
- 2020-01-09
با وارد شدن مان به یک دههی جدید، در حدود بیست سال از جنگ امریکا در افغانستان میگذرد؛ طولانیترین جنگ در تاریخ ایالات متحده. آن چه در پیامد فوری حملهی تروریستی القاعده در 11 سپتامبر 2001 به عنوان یک مأموریت ضدتروریسم آغاز شد، اکنون به مأموریتی جاهطلبانه؛ اما خوب تعریف نشده بدل شده و موفقیت کمی داشته است با وارد شدن مان به یک دههی جدید، در حدود بیست سال از جنگ امریکا در افغانستان میگذرد؛ طولانیترین جنگ در تاریخ ایالات متحده. آن چه در پیامد فوری حملهی تروریستی القاعده در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ به عنوان یک مأموریت ضدتروریسم آغاز شد، اکنون به مأموریتی جاهطلبانه؛ اما خوب تعریف نشده بدل شده و موفقیت کمی داشته است. هزینههای این جنگ حیرتآور است؛ بیش از دو هزار تن از کارکنان ایالات متحده در افغانستان کشته و بیش از ۱۵٫۰۰۰ نفر زخم برداشته اند و بر پایهی برخی از تخمینها، ایالات متحده در این جنگ بیش از دو تریلیون دالر هزینه کرده است. امریکاییها – از نخبگان سیاست خارجی در واشنگتن تا مردم عادی – به طور قابل درکی خواهان پایان این فصل استند؛ اما تاریخ از پیامدهای خروج عجولانهی ایالات متحده از یک جنگ، بدون این که اساسهای یک راهحل سیاسی وجود داشته باشد، هشدار میدهد. در سال ۱۹۷۵، زمانی که ارتش ایالات متحده به طور کامل از ویتنام خارج شد، نیروهای کمونیست خیلی سریع به حکومت ضعیف ویتنام جنوبی حمله کردند. اگر همین گونه طالبان هم به پیروزی برسند، سوءاستفادههای حقوق بشری دلخراشی به همراه آن خواهد آمد و تمام سرمایهگذاریهای خونی و مالی مان نابود میشود. دلیل خوبی برای نگران بودن از یک خروج فوری وجود دارد. دولت امریکا، مذاکرات با طالبان افغان را از سر گرفته و به اعلامیهی احتمالی رییسجمهور ترامپ مبنی بر کاهش نیروهای امریکایی پیش از انتخابات ریاستجمهوری در ماه نوامبر، اشاره میکند. واشنگتن پست هم با نشر گزارشهایی از اشتباهات گوناگون چندین دولت امریکا به این فوریت اضافه کرد. بر خلاف مسائل دیگر در واشنگتن، هر دو حزب [دموکرات و جمهوریخواه]، مشترکا در این مورد ابراز ناامیدی کرده اند. در مناظرههای ریاستجمهوری حزب دموکرات، نقش آیندهی امریکا در افغانستان چندین بار بحث شده است. پشتیبانی از دولت افغانستان در پایان دادن مأموریت ناتو به طور سریع؛ اما بدون برنامهریزی، بسیار مهم است. اطمینان از توازن درست قدرت میان طالبان و دولت افغانستان، در حفاظت از دستآوردهایی که در ۱۸ سال اخیر به سختی به دست آمده اند، اهمیت فراوانی دارد؛ اما هماکنون، دولت افغانستان در گفتوگوهای جاری میان ایالات متحده و طالبان، یک طرف رسمی نیست. ما به این باوریم که ناکامی در شامل کردن دولت افغانستان در این گفتوگوها کار غیر عاقلانهای است. مذاکرات جاری خلیلزاد، فرستادهی ویژهی امریکا در دوحه، روی بخشی از این پازل که توافق میان دولت ایالات متحده و طالبان است، تمرکز دارد؛ اما به نظر میرسد که دو طرف فاصلهی زیادی با یک توافق انجامپذیر دارند و ایجاد یک توافق مؤثر میان دولت افغانستان و طالبان حتا دشوارتر خواهد بود. برای یک توافق صلح بینالافغانی پایدار، طالبان باید تقسیم قدرت را بپذیرند، در جوانب گوناگون روندهای مردمسالارانه شرکت کرده و محدودیتهای قانون اساسی را قبول کنند. صورت گرفتن چنین چیزی احتمال بسیار کمی دارد؛ مگر این که ایالات متحده و همکاران ایتلافیاش فشارهای دوامدار نظامی وارد کنند، نشان دهند که در صورت نیاز مأموریت را تمدید خواهند کرد و بازیگران منطقهای را وادار به استفاده از روش «زردک و چوب» به لحاظ اقتصادی و سیاسی کنند تا توافقنامه عملی شود. با توجه به اولویتها و هدفهای گوناگون ایالات متحده، دولت افغانستان و طالبان – گذشته از قدرتهای منطقه مانند هند، پاکستان، چین و روسیه – چشماندازها برای یک صلح پایدار در کوتاهمدت، مشخص نیست. پذیرفتن شکست پیش از عملی شدن آن شرایط، یک خطر بسیار واقعی را به وجود میآورد. گزارش اخیر «راند»، پیامدهای احتمالی خروج نیروهای ارتش امریکا پیش از اجرای توافقنامهی صلح را برجسته کرده بود. اگر نیروهای امریکایی خیلی زود بیرون شوند، افغانستان دوباره به چنگ سرکوبگریهای طالبان میافتد یا باز هم درگیر یک جنگ داخلی خواهد شد. در هر دو صورت، دو دهه تلاش امریکا برای جلوگیری از پناهگاههای امن تروریستها در افغانستان، ترویج ثبات در منطقه و پاسداری از ارزشهایی مانند حقوق زنان، به هدر خواهد رفت. خواستها مبنی بر خروج نیروهای امریکایی از افغانستان در سالهای آینده، باید با این خطرهای واقعی، سبک و سنگین شود. نیروهای امریکایی تا زمانی که طالبان و دولت افغانستان به توافق میرسند و آن توافقنامه کم کم شروع به اجرایی شدن میکند، باید در افغانستان بمانند. لازم است صادقانه با این واقعیت روبهرو شویم که این روند احتمالا سالها طول خواهد کشید؛ اما این یک اشتباه خطرناک است که پیش از رسیدن به این هدف، فورا قابلیتهای ایالات متحده در این کشور را کاهش دهیم. در صورتی که حضور دوامدار ایالات متحده به ثبات نسبی در افغانستان کمک کرده و از خطرهای یک خروج عجولانه جلوگیری کند، هزینههای صبر راهبردی میتواند توجیه خوبی داشته باشد.