حکومت ایران عقب میکشد یا مردم؟
- شفیق
- /
- 2020-01-17
چیزی که در فضای عمومی مطرح میشود بحث سقوط نظام حاکم ایران است. پرسش مهم این است که چرا اعتراضهای مردمی مترادف با سقوط نظام معنا میشود؟ فشار تحریمهای امریکا و کشورهایی که مایل به رویارویی اقتصادی با امریکا نیستند، کمر اقتصاد ایران را شکسته است. بلند رفتن گراف بیکاری، پایین آمدن سطح درآمد مردم، بلند رفتن قیمت کالاها، تأثیر محدودیتهای مختلف حکومت بر زندگی خصوصی و اجتماعی مردم و دهها مسألهای دیگر، فاصلهی مردم و حکومت را عمیق کرده است. علاوه بر فشارهای امریکا، حضور نظامی ایران در کشورهایی مثل یمن، سوریه و عراق نیز در رقابت با کشورهای دیگر، بخش قابل ملاحظهای از توان اقتصادی ایران را گرفته است. فاصلهی مردم و حکومت تنها برآیند نارضایتیهای اقتصادی نیست؛ بلکه نگرش حکومت بر مدیریت زندگی اجتماعی و خصوصی مردم نیز، مایهی ناراحتی مردم شده است. نگرش ایدیولوژیک به سیاست و حاکمیت، به طور طبیعی میل به نظارت حداکثری بر زندگی مردم را به دنبال دارد. با بروز اعتراضها، نظام اقدام به قطع شاهراههای ارتباطی مردم در داخل و بیرون کرد. قطع انترنت به عنوان راهکاری برای پیشگیری از همآهنگیهای مردمی برای اعتراض و صدور آگاهی از درگیریهای خیابانی مردم با حکومت، روی دست گرفته شد. رسانههای معتبر؛ اما توانستند تا اندازهای اوضاع ایران را دنبال کنند. چند رسانهی مهم بینالمللی با پوشش لحظه به لحظهای اعتراضهای مردمی، توانستند حصار کنترل حکومت ایران بر عبور معلومات به بیرون را بشکنند. خبرها حاکی از دستگیریهای گستردهی مردم معترض و کشته شدن بیش از صد نفر در شهرهای مختلف ایران است. شاید بخش مهم تلاش حکومت ایران برای بستن راههای ارتباطی و عبور اطلاعات اعتراضها به خارج از کشور، ناشی از ترس حکومت ایران از افشای شیوههای برخورد با مردم باشد. وقتی در چند روز محدود، آمار کشتهها از صد نفر و دستگیریها از مرز هزار نفر میگذرد، نشاندهندهی نگرانی سران نظام و اوضاع پیچیدهی ایران است. موضعگیریهای سران نظام در رابطه با این اعتراضها مایهی نگرانی بسیار است؛ چرا که آنها اعتراضهای مردم را مطالبات برحق نه، که توطئهی بیرونی اعلام کردند. شروع اعتراض از بلند رفتن قیمت پطرول بود؛ اما در ادامه به خواست برچیده شدن نظام جمهوری اسلامی ایران رسید. پس واضح است که فشارهای اقتصادی غرب، مردم و حکومت ایران را زمینگیر کرده است و جامعهی ایرانی، در چنین شرایطی نظام حاکم را مسؤول اصلی این وضعیت میداند. این روزها مطالبات مردم به طبقه و منطقهی خاصی محدود نیست؛ این مطالبات به صورت واضح از موضع مردم ایران مطرح میشود و این برای سران نظام دلهرهآور است؛ چرا که نظام نه تنها باید در بیرون با رقبای بینالمللی خود درگیر باشد، که خطری بزرگتر از داخل آن را تهدید میکند. از مهمترین مسائل، یکی شیوههای مورد استفادهی حکومت ایران برای سرکوب اعتراضکنندگان است. سال گذشته در جریان اعتراضهای خیابانی مردم، منابعی از نقش نیروهای اجیر لبنانی و لشکر فاطمیون در جریان سرکوب معترضان خبر دادند. چیزی که برای مردم ایران بسیار غافلگیرکننده بود. هرچند نظام جمهوری اسلامی ایران نیروهای وفاداری در قالب بسیج و سپاه دارد؛ اما استفاده از نیروهای خارجی، پرسشهای زیادی را مطرح میکند. آیا سران ایران از تجربهی سقوط حکومت شاه پند گرفته اند و میترسند چنانچه نیروهای ارتش در مقطعی حاضر به اطاعت از دستگاه حاکمیت شاه نشدند، ممکن است در این مقطع نیز، چنین اتفاقی بیفتد.